به گزارش مشرق، عیسی کلانتری، رئیس سازمان مخیط زیست درباره حادثه واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران با ایسنا گفتوگویی داشته است که بخشهای مهم اظهارات وی در ادامه آمده است.
اتوبوس خبرنگاران VIP بود
- شما وقتی می خواهید یک اتوبوس را بگیرید باید شرایط خاص خودش را داشته باشد. این اتوبوس شرایطش را داشت. تنها ۲۰ روز از صدور معاینه فنیاش میگذشت. اتوبوسی بود که برای مهمانان VIP در استان از آن استفاده میشد. رانندهاش گواهینامه پایه ۱ و بیمه داشت یعنی همه مسائلی که مربوط به اتوبوس بود را داشت.
رئیس جمهور هم میآمد، از همین اتوبوس استفاده میشد!
- این اتوبوسی بود که اگر آقای رییس جمهوری یا معاون اول هم میآمد، آن را میآوردند. به دلیل اینکه اتوبوس مرتب و مجهزی بود و پذیرایی در آن راحت بود و شرایط کرونایی در آن میتوانست به خوبی رعایت شود. اتوبوس هیچ مشکلی نداشت و همه ضوابط فنی را داشت و چه کار میکردیم؟ خب راننده در سرازیری آمده و ترمزش خالی کرده است و تصادف اتفاقیست که افتاده است و چه مسئولیتی باید داشته باشیم؟
- راننده زمانی از دنده برای کنترل سرعت استفاده کرد که ترمزش مشکل پیدا کرد و در همان زمان کمک راننده اتوبوس بلند شده و دو دقیقه قبل از حادثه به همه خبرنگاران اعلام کرده که کمربندهایتان را ببندید. این اتوبوس شرایط استاندارد که همان معاینه فنی بود را داشت.
- اتوبوس از پلیس راه عبور کرده و مهر تایید را گرفته است. آقایان میگویند چرا از جاده فرعی رفتید؟ خب سد و تونل در جاده فرعی بود. در جاده اصلی نبود. همیشه هم میرفتیم و یکی از دلایل انتخاب این اتوبوس این بود که همیشه از این مسیر تردد میکرد و راننده به منطقه آشنایی داشت.
اگر امکانات اتوبوس کامل نبود، نباید به آن معاینه فنی میدادند
- این اتوبوس اگر امکاناتش کامل نبود، نباید به آن معاینه فنی میدادند؛ به هر صورت وقتی راننده یک اتوبوسی به شما میگوید که من معاینه فنی دارم و به مرکز صدور هم مراجعه میکنید و استعلام میگیرید و این معاینه فنی تایید میشود، چه باید کرد؟ اتفاقی است که افتاده است!
- اتوبوس باید معاینه فنی و بیمه داشته باشد و رانندهاش گواهینامه پایه ۱ داشته باشد؛ شرایطتش است. معاینه فنی که دارد یعنی از نظر فنی مشکلی ندارد، اما این اتفاقی است که افتاده است. چه میشود کرد؟
این مزخرفات چیست که راجع به نحوه نشست من گفته میشود؟
- این حرفهای مزخرف چیست که [راجع به نحوه نشستن من] زده میشود؟ ما ساعت ۴۵ دقیقه بامداد از بیمارستان به هتل رسیدیم و بندگان خدا (خبرنگاران) ناهار هم نخورده بودند. گفتم چیزی بخورید و ما هم میرویم بیمارستان دنبال زخمیها. این چه حرفی است که میگویند نحوه نشستن چرا اینجوری است؟ ساعت یک ربع به یک بامداد بود و همه خسته و کوفته. خانمها هم که داخل هتل خسته و زخمی بودند و من به آنها حق میدهم که عصبانی باشند. گفتیم پاشید برید دست و صورتتان را بشویید، غذا بخورید و به خودتان برسید و فردا با هم صحبت میکنیم.